هویتِ برنامه خبرى، به استقلال دید و توجه به مخاطب است. بخشهاى خبرى در موردِ یک موضوع، باید، باید، باید و باید (و چند بارِ دیگر این باید را تکرار کنید) واکنشهاى متفاوتى نشان بدهند که متناسب با سلیقه مخاطبانِ متفاوت باشد. نه اینکه تفاوتِ بخشهاى خبرى، فقط در کوتاه و بلند نشان دادنِ گزارشها باشد.
محمدرضا عابدی شاهرودی در تریبون مستضعفین نوشت: من
نمىدانم تا به حال کسى دست به نقدِ جدىِ ساختارىِ برنامههاى اخبارِ
تلویزیون زده است یا نه، اما مىتوانم حدس بزنم که این اتفاق نیفتاده است.
حتما باید در آن سوىِ آبها، شبکههاى فارسى زبانى که اخبارِ فارسى زبان
را توسطِ چند دختر و پسرِ فارسى زبان که لباسهاى به روزى هم به تَن
مىکنند، پخش مىکرد تا تلویزیون به این نتیجه برسد که از سخت خبر، به نرم
خبر انتقال یابد. و تازه، این تغییرِ موضع را هم آنقدر شتاب زده انجام دهد
که نتیجهاش، یخ خبر باشد.
در اینجا، نمىخواهیم صرفا برنامههاى اخبارِ تلویزیون را نقد کنیم،
بلکه مىخواهیم راهکارِ رسانهاى نیز به آنان بیاموزیم، بلکه به کار افتد و
شاهدِ تغییرى باشیم.
گروه هدف کیستند؟!
۱- در هر برنامه خبرى، نکته اصلى این است که شما براى چه کسانى خبر
مىگویید؟ در موردِ جامعه ما و برنامههاى اخبار، عدهاى کاملاً در جریانِ
موافق قرار مىگیرند. براى این عده، مهم نیست شما چطور خبر مىگویید، چون
آن را خواهند پذیرفت. عدهاى کاملاً در جریانِ مخالف قرار مىگیرند. براى
این عده هم مهم نیست شما چطور خبر مىگویید، چون آن را نخواهند پذیرفت.
مخاطبِ اصلى شما، قشرِ عمده جامعه است، یعنى کسانى که خاکسترى قلمداد
مىشوند.
متأسفانه برنامههاى خبرىِ ما، صرفا براى دسته اول تهیه و تولید و اجرا
مىشوند. علتِ جذبِ این قشرِ خاکسترى به اخبارِ آن سوىِ آبها هم در همین
است.
به عنوانِ نمونه در موردِ یک طرفه بودن، مىتوان یک مثالِ خارجى و داخلى
زد. مثالِ خارجى: تا به حال شده است که یک کنفرانس و یک جلسه بین المللى
برگزار شده باشد و ما اعلام نکنیم که از قبل شکست خورده است؟ نه، همیشه همه
جلساتِ بین المللى در هر زمینهاى که باشد، صلح، خاورمیانه، محیط زیست،
اقتصاد، حتى در موردِ زندگى مورچگان، از پیش شکست خورده اعلام مىشود.
طبیعتا مخاطب نیاز ندارد که خبرِ جدیدِ کنفرانس بین المللى گسترش آلودگى را
از شما دنبال مىکند، چون به طورِ پیش فرض مىداند که از پیش شکست خورده
است. مثالِ داخلى: من نمىدانم وضعیتِ بورسِ ما واقعا با بورسهاى لندن و
نیویورک در چه نسبتى قرار دارد، ولى تا به حال شده است که یک خبر درباره
بورس شنیده باشید و روى این مسئله تأکید نشده باشد که یک رکوردِ جدید در
بورسِ ما اتفاق افتاده است و در همان حال، بورسِ لندن و نیویورک با بدبختى
روبرو شدهاند؟ بنابراین لزومى ندارد ما بعدا اخبارِ جدیدِ بورس تهران یا
لندن و نیویورک را بررسى کنیم، چون بورس تهران مطمئنا یک رکورد جدید زده و
بورسِ لندن و نیویورک، فقط سرمایهها را به باد دادهاند.
گویندگی خبر یا اجرای اخبار؟
۲- سطح اجراىِ خبر، با گوینده بودن تفاوت دارد. چیزى که ما در اخبارِ
خودمان شاهدش هستیم، گویندگى است و نه اجراى خبر. در اجراى خبر، مهم این
است که چه کسى خبر مىگوید، نه اینکه چه خبرى مىگوید. کسى به خبر توجه
نمىکند، به کسى که خبر را مىگوید توجه مىکند. شما به راحتى مىتوانید
همه گویندههاى فعلى را حذف کنید و گویندههاى دیگرى بیاورید، لحن و متن
اخبار هیچ تفاوتى با قبل نمىکند. همه با همان لحن و متنِ همیشگى، اخبار را
مىخوانند.
حال اینکه هویتِ بخشهاى اخبارى، به تفاوت لحن و متن است که اگر شما اجرا
کننده را تغییر دهید، دیگر هرگز به آن لحن و متن نخواهید رسید. نه اینکه
یک نوشته از پیش تعیین شده با افعالِ از پیش تعیین شده، جلوى آدمهاى از
پیش تعیین شده بگذارید که نتایج از پیش تعیین شدهاى بگیرید. بگذارید به
سراغِ یک مثالِ دیگر برویم تا بفهمیم که چطور این لحن و متنِ از پیش تعیین
شده، کابوس به وجود مىآورد.
شما مىتوانید به راحتى، یک کلمه را از واژگانِ خبرى ما حذف کنید، و شاهد
باشید که چطور تمامِ برنامههاى خبرى ما تعطیل مىشوند. آن کلمه، «تأکید
کردند» است. تمامِ اخبار ما، از اخبار محلى و کشور و منطقهاى و جهانى، حتى
اگر مربوط به مریخ و اورانوس هم که باشد، در انتهایش به فعلِ تأکید کردند،
ختم مىشود. شما این واژه را از گوینده بگیرید، تا با مشکل جدی مواجه شود.
راهِ حل استخدامِ «بهروز» و «بابک» نیست
۳- باور کنید سطحِ اجراى نرم خبر، «سلام سامان» گفتن و دست و سر را تکان
دادن نیست. البته خیلى بهتر از گویندههایى است که همچون یک تکه چوب
بىحرکت مىنشینند و لحنِشان طورى است که انگار مىخواهند شروعِ جنگِ
جهانىِ سوم را اعلام کنند.
نرم خبر یک فرهنگِ رفتارى است. اگر در نمونههاى آن سوىِ آبها مىبینید
که مىگویند «سلام مهسا»، «سلام بهرام»، به این دلیل است که مهسا و بهرام
بعد از اجراى خبر، به کافى شاپِ سَرِ کوچه مىروند و کاپوچینو میل مىکنند.
راهِ حل در استخدامِ «بهروز» و «بابک» نیست، راهِ حل در استخدامِ چند
گوینده که زیر ابرو برداشتهاند نیست، راهِ حل در استخدامِ چند گوینده دیگر
هم نیست. راهِ حل در چیزى است که ما آن را نداریم.
۴- اما راه حل واقعا در چیست؟ راهِ حل، در تفاوتِ بینِ گویند و کارکترِ
تلویزیونى است. کسانى که برنامههاى خبرى را اجرا مىکنند، باید تبدیل به
کارکترهاى تلویزیونى شوند و از سطحِ یک گوینده، فراتر بروند. معنى ندارد که
یک کارکتر تلویزیونى، در همه برنامهها حاضر باشد و خبر بگوید. در شبکه
یک خبر مىگوید، دو ساعت بعد در شبکه سه حاضر مىشود، فاجعهآمیزتر اینکه
به کیش و تبریز هم مىرود و یک برنامه جشن و یک همایشِ استانى را هم اجرا
مىکند. کجا مىروى کارکتر؟ اگر کسى مىخواهد تو را ببیند، فقط باید تو را
در برنامه خودت ببیند. اگر من از برنامه خبرىِ تو خوشم مىآید، باید برنامه
خبرى تو را ببینم، معنى ندارد تو را مثلِ توپِ فوتبال از این شبکه به آن
شبکه پاس مىدهند و تازه، تو از این کار راضى و خوشحال هم باشى.
شخصیت سازی برای بخشهای خبری
۵- بخشهاى خبرىِ ما هیچ تفاوتى با هم ندارند. همهشان گزارشهایى مثلِ
هم، با لحنىِ کاملاً مثلِ هم پخش مىکنند. تفاوت در نوعِ خبر نیست، بلکه
تفاوت در گزینش خبر است. بخشهاى خبرى، ممکن است گزارشى را پخش نکنند، اما
اگر پخش کنند، همهشان همان یک گزارش را پخش مىکنند. اما هویتِ برنامه
خبرى، به استقلال دید و توجه به مخاطب است. بخشهاى خبرى در موردِ یک
موضوع، باید، باید، باید و باید (و چند بارِ دیگر این باید را تکرار کنید)
واکنشهاى متفاوتى نشان بدهند که متناسب با سلیقه مخاطبانِ متفاوت باشد. نه
اینکه تفاوتِ بخشهاى خبرى، فقط در کوتاه و بلند نشان دادنِ گزارشها
باشد.
اخبار، فقط اخبار سیاسی نیست
۶- اخبارِ ما در تسخیرِ اخبارِ سیاسى است. کمى فکر کنید، چه چیزى به یاد
مىآورید؟ اخبارِ ما دایره بسیار محدودى دارد. طبق معمولِ هر روز، چند
انفجار در عراق، بمبارانِ مناطقِ روستانشین در پاکستان توسطِ آمریکا،
بمبارانِ غزه توسطِ اسرائیلِ غاصب، بمبارانِ چند نقطه دیگرِ دنیا توسطِ
وابستگان به این دو رژیمِ غاصب. و البته شکستهاى پىدرپى کنفرانسهاى
بیناللملى و بىخانمانى و گرسنگى اروپایىها در پى بحرانِ اقتصادى!
بخشهاى تخصصى، یا وجود ندارد یا آنقدر کم دیده مىشود که حتى من هم به
یاد نمىآورم. فکر مىکنم خیلى وقت پیش چیزى به اسمِ اخبارِ علمى و فرهنگى
وجود داشت که مجددا فکر مىکنم کسى آن را نمىدید. اخبارِ ورزشىِ ما هم که
بیشتر اخبارِ فوتبال یا چند رشته محدودِ دیگر است. اخبارِ حوادثِ ما هم
طبقِ معمول، سقوط هواپیما، جارى شدن سیل، تصادفاتِ مکررِ جادهاى و انفجار
گاز و بنزین و… است.
۷- مسئله اصلى، پوشش دادنِ اخبارِ متنوع نیست، مسئله این است که شما باید
دایره موضوعات خود را گسترش دهید و فقط به گفتنِ اخبار بسنده نکنید. بلکه
شما باید از خبر به عنوان وسیلهاى براى به چَلنج و چالش کِشیدنِ موضوعِ
مورد نظر استفاده کنید. مىدانید تفاوتش در کجا معلوم مىشود؟ اینکه یک
موضوع بىاهمیت و معمولى که در ایران اتفاق مىافتد، در رسانههاى آن سوى
آبها، همچون یک بمبِ خبرى منفجر مىشود، ولى بىشمار حوادثى که در اروپا و
آمریکا اتفاق مىافتد، براى ما فقط یک خط خبرِ معمولى است.
ماجرا از این قرار است که آنان، آن خبرِ معمولىِ ما را فقط به عنوانِ یک
خبرِ معمولى نمىخوانند. بلکه دایره موضوعىاش را گسترش مىدهند و واردِ
جامعه و حریمِ خصوصىِ افراد مىشوند. کارى که ما یا آن را انجام نمىدهیم،
یا اساسا بلد نیستم که انجام بدهیم.
از انصاف دور نشویم. در سالهاى اخیر، تلاشهاى خوبى براى ارتقاء سطحِ
خبرىِ تلویزیون انجام شده است که اگر با چاشنىِ نقد همراه شود، مطمئنا به
بهتر شدنِ آن کمک مىکند. هر چند شاید مهمترین کمکى که مىتواند آن را به
سطوحِ حرفهاىترى برساند، استخدام چند سیامک و منوچهرِ دیگر باشد، و شاید
اولین مهنازِ خبرگوىِ تلویزیونى.پ
http://ayandenews.com/news/23784/