در فرهنگ دینی و ملی ما دروغ از جمله بدترین گناهان است. عباراتی همچون دروغگو دشمن خداست را از کودکی شنیدهایم. به نظر میرسد با چنین پشتوانهای نباید در جامعه اثری از دروغ و دروغگویی دیده شود. اما باعث تاسف است که این گناه کبیره و عمل غیراخلاقی کم و بیش در جامعه مشهود است. از دادن اطلاعات نادرست از کیفیت کالا گرفته تا دادن آدرس غلط به رهگذران و از بهانههای ناصحیح برای انجام کار اشتباه گرفته تا ساختن ساختمانهای غیراستاندارد. چرا چنین است؟ آیا دروغ و دروغگویی را سنت حسنه میدانیم و نسبت به آن خشنودیم؟ آیا به دروغگویی خود افتخار میکنیم و آن را حق خود میخوانیم؟ به نظر نمیرسد جامعه دروغ را عملی درست بداند. حتی کسانی که به دروغ متوسل میشوند عموما به نادرستی دروغگویی اذعان دارند اما برای آن توجیهی دارند. سوالی که در اینجا مطرح میشود آن است که مشکل در کجاست؟ و چرا دروغگویی تا بدین حد در جامعه ما گسترش دارد؟
به نظر من دروغ سه وجه غلط دارد که عدم توجه به آن موجب گسترش دروغ در جامعه شده است. این سه وجه عبارتند از دروغگویی، دروغباوری و دروغپذیری.
1) دروغگویی: دروغگویی وجه اصلی دروغ است که عبارت است از بیان سخن یا خبری بر خلاف آنچه واقعی است. این همان وجهی است که در جامعه مذموم شمرده شده میشود. برخی دیگر از مصداقهای این عمل خلاف عبارتند از ریاکاری، تقلب و تحریف است که آنها نیز با درجات مختلف مذموم شمرده میشوند.
2) دروغباوری:
دروغ باوری به معنی آن است که سخن دروغی را که شنیدهایم به سادگی باور
کنیم و آن را صحیح بپنداریم بدون آنکه کمی در صحت آن بیاندیشیم. نمونههایی
از آن در پذیرفتن ادعاهای گاهبهگاه وجود نابغهای در کشور با بیش از
دهها ابداع فوق پیشرفته، کج شدن برج میلاد و سقوط قریبالوقوع آن، عدم
وجود پدیده فرار مغزها و غیره است. بدیهی است که ممکن است در بسیاری موارد
برای ما امکان بررسی و تشخیص درستی یا نادرستی یک سخن به راحتی وجود نداشته
باشد. اما تا چه حد بر روی سخن یا خبری که میشنویم فکر میکنیم و امکان
درستی آن را میسنجیم؟ برای نمونه به کتاب حماسه حسینی شهید مطهری نگاهی
بیاندازیم تا مشاهده کنیم تا چه حد تحریف و اخبار دروغ از این حماسه جاودان
در منابر و مداحیها بیان میشود و ما بدون کمی
اندیشیدن یا تلاش در تشخیص درستی آنها، آنها را باور کرده و با شنیدنشان اشک میریزیم.
3) دروغپذیری: دروغپذیری به آن معنی است که متوجه دروغ بودن سخنی بشویم اما یا گوینده را تایید و تشویق کنیم و یا نسبت به آن واکنشی نشان ندهیم. به عنوان مثال اگر فروشندهای در مورد کالایی اطلاعات غلطی داد و ما متوجه شدیم آیا بازهم (اگرچه کالای دیگری را) از آن فروشگاه خریداری میکنیم؟ آیا با عباراتی از این دست که "حالا یک دروغی گفته، چیزی که نشده"، "قبول دارم این را دروغ گفت، ولی آدم خوبیه!"، "اینقدر سخت نگیر، چیزی که نشده" یا "همه دروغ میگویند" با موضوع کنار میآییم و یا حتی با عباراتی مثل "خوب حالشو گرفت" یا "خوب پیچوندش!" دروغگو را تشویق هم میکنیم؟
به گمان من علت اصلی وفور دروغ و دروغگویی در جامعه ما باور یا پذیرش آن توسط بخش عمدهای از مردم است. در جامعه ما وجه اول دروغ، یعنی دروغگویی گناه و مذموم است اما دو وجه دیگر گناه دیده نشده و نسبت به وجود آن بیتفاوت هستیم. اما باید توجه داشت در جامعهای که دروغ باور و دروغپذیر است، دروغگویی به راحتی رشد میکند. علت آن این است که دروغگو نگران هزینه دروغگویی خود نیست چون یا دروغ او را باور میکنند و یا اگر هم متوجه دروغ بودن سخنش شدند یا با آن کنار آمده و واکنشی چندانی در مقابل آن نشان نمیدهند و یا آن را توجیه یا حتی تشویق میکنند. در نتیجه دروغگویی هزینه زیادی برای گوینده آن ندارد. پس بدون نگرانی یا با نگرانی کم از برملا شدن دروغ، به دروغگویی خود ادامه میدهیم.
اجازه بدهید در اینجا به چند نمونه از واکنشهای نادرست در مقابل این عمل غیر اخلاقی بپردازیم:
1) تا بحال چند بار با این صحنه برخورد کردهاید که راننده خودرویی که برای سوار کردن مسافر ایستاده است، در حالی که هیچ مسافری ندارد و یا تنها یک مسافر سوار کرده است، فریاد میزند « ... دو نفر، دو نفر» و پس از سوار شدن دو نفر مسافر، ندای «... یک نفر، یک نفر» سر میدهد، اما تا هنگامی که هر چهار مسافرش تکمیل نشود، حرکت نمیکند. در واقع هم راننده خودرو و هم مسافرین میدانند که تا چهار مسافر سوار نشوند، اتومبیل در سر جای خود است؛ این یکی دروغ میگوید و آن دیگران دروغ او را میپذیرند.
2) در عمده بازارهای میوه، میوههایی که در بالا و در معرض دید مردم است، کیفیتی متفاوت با میوههایی دارند که در نهایت به مشتری عرضه میشود. ما مردم این را میدانیم و با قبول این شرایط و حداکثر با اظهار گلهمندی به خرید خود ادامه میدهیم.
3) گمان نمیکنم نیازی به ارائه مثالهایی از توضیحات برخی فروشندگان یا دلالان فروش خودرو و خانه و غیره باشد.
4) به برخی آگهیها از جمله «انجام پروژههای دانشجویی»، «چاپ مقالات علمی به نام شما»
و غیره نگاهی بیاندازید. همه آنها یعنی ما تقلب میکنیم و بنام شما پروژه
انجام میدهیم و شما هم آن را به عنوان پروژه یا مقاله خود به استادتان
ارائه میدهید. هم استادتان از شما راضی است، هم شما از نمرهتان و هم ما
از پولمان! انشاء الله که خداوند نیز به خاطر این خدمتی که به خلق میکنیم
از ما راضی باشد!
http://ayandenews.com/news/23670/