محمد سعید نوری نائینی
عصر آزمونی سخت از راه رسید، قیمت نفت به دلایل گوناگون کاهش چشمگیر یافت و اداره امور با چالش مواجه شد. متاسفانه «فرهنگ نفتمدار» هنوز آنقدر زنده و قدرتمند است که چون از در رانده شده بود، از پنجره باز آمد. سهم صندوق کاهش چشمگیر داشت. برای منابع آن، آنقدر بندها و تبصرههای گوناگون در لایحه بودجه سال 1394 گنجانده شد که حتی منابعی چندین برابر منابع ورودی صندوق توسعه ملی نیز کفاف آن را نمیدهد، دوباره به زودی ویروس بیماری هلندی به اقتصاد کمتوان و ضعیف ایران که طی دهه گذشته به دلیل مدیریت نا به سامان، هیچ حال و هوای خوشی ندارد، تزریق خواهد شد و بر ناتوانیهایش خواهد افزود. شاید سال جاری به کمک دلارهای نفتی سهم صندوق، اقتصادمان نفسی بکشد، ولی بیتردید، حتی در میانمدت (بخوانید برنامه ششم توسعه) به تنگی نفس خواهد افتاد و در زمانی نهچندان دور باید دوباره بر سر سفره نفتآلود گذشته بنشینیم و اندوه بخوریم:
در رفتن جان از بدن من خود به چشم خویشتن
گویند هر نوعی سخن دیدم که جانم میرود
بیماری هلندی که عامل آن صدور نفت و استفاده از ارز حاصل از آن، در اقتصاد
ملی است، سالهاست که شناخته شده است و پادزهر آن نیز در دسترس است. نفرین
منابع، دولت را فقیر، نوسانات اقتصادی شدید، تورم زیاد و کار آتی اندک،
حاشیهنشینی بخش خصوصی و دهها عارضه دیگر، نه مشکلاتی جدیدند و نه غیرقابل
پیشگیری. این مشکل که به جرات میتوان آن را اساسیترین نابسامانی اقتصادی
ملی دانست، به آن علت بومی و ماندگار شده است که ریشه در پدیدههای
اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد که در این برداشت فرصت پرداختنی به
آن، حتی به اختصار وجود ندارد. بگذارید برای سهولت نتیجهگیری آن را در
اصطلاح "فرهنگ و دیدگاه نفتمدار" خلاصه کنم.
ویژگی این دیدگاه تنگ و کوتاه، آن است که نفت را یک درآمد باد آورده
میپندارد که باید در حد توان آن را استخراج کرد، صادر کرد و با ارز حاصل
از آن زندگی روزمره را چرخاند. این دیدگاه حتی شکاف درآمدی عظیم حاصل از
رفتار و پایانپذیر بودن دیر یا زود آن را، نادیده میگیرد. صد البته که
برای عموم این راهی است آسان و تنپرورانه ولی برای گروهی اندک، بسیار
سودآور.
منظر مخالف این دیدگاه، نگاهی است خردمندانه، دوراندیش، استقلالطلب و حامل
بهروزی پایدار. در این نگاه ارز حاصل از صدور نفت، درآمد نیست. پول فروش
ثروت ملی است و به همین دلیل ساده، به همه ملت تعلق دارد. مال همه مردم
ایران است به سهم برابر و هیچ ایرانی در هیچ کجای این سرزمین زیبا و وسیع
حاضر نیست، ثروتش را بفروشد و اندوه بخرد. در این نگاه نو، این ثروت فنا
پذیر و تمام شدنی باید تبدیل به ثروتی ماندگار و سرمایهای زاینده شود که
همه از سودش بهرهمند شوند و همه برای همیشه مالک اصل فزاینده آن باشند.
نهتنها جمعیت کنونی، بلکه همه آیندگانی که در این سرزمین زاده خواهند شد،
همه ایرانیان اکنون و آینده باید از آن سود ببرند و رفاه و پیشرفت و افتخار
به دست آورند.
بنابراین باید واکاوی شود که در این وضعیت چه کردیم؟ در برنامه پنجم توسعه
ملی پیشنهاد شد، بخشی از منابع و درآمدهای نفتی به سرمایههای زاینده برای
حفظ و حمایت از نسلهای آینده تبدیل شود. طبق قانون برنامه پنجم مقرر شد،
سالانه ٢٠ درصد از درآمدهای حاصل از فروش نفت بهعنوان سرمایه به این
صندوق واریز شود و سالانه سه درصد به این رقم اضافه شود تا قطع کامل بودجه
به درآمدهای نفتی رخ دهد. این رقم به ٢٩ درصد رسید و امسال باید ٣٢ درصد
میشد که با کاهش درآمدهای نفتی و کسری، دولت راحتترین کار را کرد و به
سراغ صندوق آمد و ٣٢ درصد را به ٢٠ درصد تبدیل کرد و قول داد با بهبود
وضعیت اقتصادی این رقم بهصورت جهشی به حالت اول خود بازگردد.
در بیانی دیگر دولت از طریقی مجوز برداشت 10میلیارد دلار از منابع صندوق
توسعه ملی را برای مهار آبهای مرزی اخد کرد. در این مورد و البته
پروژههای دیگر، که اعتبار آن از محل صندوق توسعه ملی تأمین میشود، باید
تاکید کرد که پروژهای به نام مهار آبهای مرزی خوب است اما به شرط اینکه
اعتبارات آن واقعا برای این طرح صرف شود. متأسفانه پروژهها هیچ زمان توجیه
اقتصادی نداشته و تنها اسمهای فریبنده داشتهاند.
اقتصادنیوز