اصولا
جریانهای سیاسی در همه کشورهای جهان بسته به آرمانها، اهداف و
چشماندازی که برای جامعه مطلوب و آرمانی مدنظرشان است، برنامهها و
سیاستهای خود را تنظیم میکنند و طبیعی است که با توجه به تفکرات و مکتبی
که از آن پیروی میکنند دارای تفاوت دیدگاههایی باشند اما وقتی پای منافع
ملی یک کشور به میان میآید کاملا طبیعی است که جناحهای سیاسی مختلف در یک
کشور با وجود همه اختلاف نظرها به یکدیگر نزدیک شوند و حول یک موضوع وحدت
پیدا کنند،
هر
چند که در مباحث اساسیتر از هم دور باشند و زمینه هیچ گونه وحدتی
برایشان وجود نداشته باشد. در واقع حوزه منافع ملی نقطهای است که
میتواند تمام قطبهای سیاسی مخالف را حول خود متحد کند که در ادبیات سیاسی
ائتلاف خوانده میشود. در این شرایط منافع ملی است که بر همه برنامههای
جریانهای مختلف اولویت پیدا میکند. به ویژه این اتفاق و پدید آمدن این
وحدت میان جناحهای مخالف زمانی تسریع پیدا میکند که آن کشور مجبور باشد
مقابل دیگر کشورهای جهان قرار بگیرد تا برای حفظ منافع ملیاش تلاش کند. در
ارتباط با پرونده هستهای ایران هم ما شاهد این اتفاق بودیم و این روزها
میبینیم که همه جناحهای سیاسی کشور از اصلاحطلب تا اصولگرا فارغ از همه
اختلاف دیدگاهها و اختلافات عمیق سیاسی و در حمایت از تیم مذاکره کننده
هستهای کشورمان بسیج شدهاند، چرا که حمایت از تیم مذاکرهکننده در واقع
حمایت از منافع ملی کشور است و تلاش همگان بر این است که ایران بتواند از
این پیچ سربلند و موفق عبور کند. رخداد چنین ائتلاف سیاسی در میان
جریانهای مختلف سیاسی کشور اصلا جای تعجب ندارد و اتفاقا اگر غیر از این
بود جای تعجب و تامل داشت. چنین اتفاقی در همه جای دنیا طبیعی است و منافع
ملی بر همهچیز اولویت دارد. مذاکرات پرونده هستهای ایران بی تردید یکی از
مهمترین رخدادهای سیاسی ایران در کنار ملی شدن صنعت نفت، اشغال ایران در
جنگ جهانی دوم و همچنین پذیرش قطعنامه ٥٩٨ و پایان جنگ تحمیلی در صد سال
گذشته است. در سایر اتفاقها هم جریانهای سیاسی آن دوره که دل در گرو
منافع ملی داشتند چنین ائتلافی را تشکیل دادند و برای رسیدن به آن هدف
اختلافهای خود را هر چند اساسی کنار گذاشتند. حال برای عدهای سوال پیش
میآید که آیا چنین ائتلافی میتواند در عرصه سیاست داخلی هم شکل بگیرد یا
خیر؟ به نظر میرسد این اتفاق در زمره خواستهای آرمانی و دستنیافتنی است.
حقیقت این است که در همه جای دنیا جناحهای سیاسی در حوزه سیاستهای داخلی
دارای دیدگاه خاص خود هستند و متناسب با آن سیاستهای خود را تنظیم و
برنامهریزی میکنند. درواقع جریانهای سیاسی هر قدر که در حوزه سیاست
خارجی و به ویژه منافع ملی میتوانند به هم نزدیک شوند و وارد مباحث
ائتلافی شوند ترجیح میدهند در زمینه سیاست داخلی وارد حوزه رقابتی شوند و
افکار عمومی را با خود همراه کنند. اما با وجود همه اینها نمیتوان از این
مساله چشمپوشی کرد که ائتلاف جریانهای رقیب و کنار گذاشتن به موقع
اختلافات در راستای منافع ملی کشور چقدر میتواند به نفع یک کشور تمام شود و
موضع آن کشور را در مواجهه با دیگران در زمانهایی که برای حفظ منافع ملی
تلاش میکند قوی کند. روزنو