احمد غلامی
این حکایت خیلی تکراری است، اما حتی بعضی حکایتهای تکراری هم به تکرار شنیدنش میارزد. روزی خبرنگاری از برنارد شاو، نویسنده طناز انگلیسی میپرسد: «شما برای چه مینویسید؟» و برنارد شاو به صراحت جواب میدهد: «برای پول». برنارد شاو که میداند این جواب صریح و قاطع و دور از انتظار در زمان و فضای آرمانی آن روزگار چندان به مزاج خبرنگار خوش نیامده از او میپرسد: «شما برای چه مینویسید؟» خبرنگار که انگار چیزی در گلویش مانده میگوید: «برای انسانیت». برنارد شاو میگوید: «خب، معمولا آدم برای چیزی مینویسد که ندارد. من پول ندارم».
حیرتانگیز نیست که پای نزدیکان و مدیران دولت احمدینژاد به دلایل
مالی، حقوقی و سوءمدیریت به زندان باز شده است. آنها از چیزی مینوشتند و
حرف میزدند که نداشتند. «روحیه مهرورزی، رایحه خوش خدمت و ایضا
پاکدستی.»اینطور که پیش میرود، حمید بقایی نه اولین نفر و نه آخرین نفر
از مدیران احمدینژاد است که احضار و احتمالا زندانی خواهد شد، اما این
حیرتانگیز است که دولت احمدینژاد بیش از هر دولت دیگری در مظان اتهام
قرار گرفته و مجرم شناخته شده است. واقعا بیانصافی است همه تقصیر این
وقایع را به گردن احمدینژاد و دولتش بیندازیم. بالاخره آنچه بدیهی است
فضای سیاست داخلی ایران است که مستعد پرورش و بروز اینگونه خلاقیتهاست.
در سازوکار سیاست داخلی ایران چه شکافهایی پدید آمده است که منجر به بروز
این دستدرازیها میشود؟ این را نمیشود نادیده گرفت که «دولت ایرانی»
بهعنوان مجری سیاست ملت نسبت به دولتهای دیگر بعضا در منطقه و قطعا در
جهان اول از اختیارات کمتری برخوردار است؛ یعنی تئوری «فسادانگیزی قدرت
مطلق» درباره دولتهای ایران چندان صادق نیست. چون در دولتهای ایران
موازنه قدرت به گونهای است که حتی نوعی ناکارآمدی ایجاد میکند. البته این
اتفاق در دولت احمدینژاد را میشود به گردن گرانشدن نفت انداخت.
بشکهای ١٢٠ دلار، پولی است که در هر دولتی میتواند زلزله فساد ایجاد
کند و شاید خیلی به پاکدستی و کجدستی هم ربطی نداشته باشد. بهخصوص اینکه
آدمی بیشتر تمایل به شر دارد و به همین دلیل هم بیش از آنکه به پاکدستی
فکر کند، کج دست است. بهویژه در کشورهای نفتی که حفرههای بسیاری برای
دستیابی و رسیدن به این گنجهای بادآورده آدمی را وسوسه میکند.
اما آنچه نکته اساسیتر است و میشود آن را بهعنوان نوع نگاه دیگر مطرح
کرد این است که در ایران راه رفتوبرگشت قدرت و ثروت مسیری متفاوت با دیگر
جاهای دنیا طی میکند. به بیان سادهتر، اینقدر که قدرت مجرای برخورداری
از ثروت است، ثروت در معادلات قدرت نقش ندارد.
در کشورهای سرمایهداری ثروت میتواند به قدرت تبدیل و در بازتاب بیرونی آن
سپس به تأسیس حزبی سیاسی منجر شود. ثروتی که منشأ اثرگذاری در بدنه
دولتها و سیاست است، آنهم به شکل کاملا روشن و شفاف. البته در جهانهایی
که دموکراسی در آنها نهادینه شده. اما مسیر کسب و انباشت ثروت در ایران به
برخورداری از قدرت منجر نمیشود و کاملا برعکس، همواره هستند کسانی که
میکوشند به قدرت برسند و از بلندای نردبان قدرت بهراحتی بتوانند از
شاخههای این درخت، میوههای ثروت بچینند.
شاید بیدلیل نباشد هرکسی که نسبتی با سیاست دارد، دغدغهاش بالارفتن از نردبان قدرت است. آنهم نه به عشق سیاست، بلکه به عشق رسیدن به ثروت و منتفعشدن از سفرههای نفتی که در نهادهای دولتی پهن است. حالا حکایت بقایی، بقای همین سیاست است. سیاستِ از قدرت به ثروت رسیدن که دولت احمدینژاد مظهر و آینه تمامنمای آن بود.
نظرنیوز
گزارش موردنظر برگرفته از دیدگاه شخصی خانم فرزانه رودی است. در این گزارش
کوتاه بر اهمیت توافق هسته ای و رفع تحریم ها به عنوان پیش شرط اصلی موفقیت
ایران در اشتغال زایی و توسعه ملی تأکید کرده است.
به زودی نظام منطقهای تغییر میکند
میرمحمود موسوی
در
سیاست خارجی هر کشور، روابط با همسایگان اولویت و اهمیت دارد. این اهمیت
در تمام حوزه های مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد. حتی
گسترش فناوری های نو نیز نتوانسته از درجه این اهمیت بکاهد. به هر دلیلی
اگر دولتی نخواهد یا نتواند به این مهم توجه کند، به امنیت و منافع کشورش
زیان رسانده است. روابط ایران با همسایگان را از جهتی می توان به عرب و
غیرعرب تقسیم کرد. این دو بخش در بحث و تحلیل حتما مشترکات و تفاوت هایی
دارند.
مجتبی تقوی نژاد
در شرایطی که نظرسنجیها، پیشبینیها و تحلیلها، هیچکدام تشکیل یک دولت تکحزبی و مستقل را نوید نمیدادند و بسیاری از تحلیل گران از شرایط سخت کامرون پس از انتخابات سخن میگفتند، نتایج اما به شکل دیگری رقم خورد و این «اد میلیبند» بود که بهتزده از نتایج بهدستآمده و ناکام مانده از کسب رهبری دولت، رهبری حزب کارگر را نیز وانهاد. پس از شمارش آراء مشخص گردید که حزب محافظهکار Conservative Party به تعداد ۳۳۱ کرسی، حزب کارگر (Labour Party) به تعداد ۲۳۲ کرسی، حزب ملی اسکاتلند (Scottish National Party) به تعداد ۵۶ کرسی، لیبرال دموکراتها () ۸ کرسی و سایر احزاب کوچکتر درمجموع ۱۵ کرسی از مجموع ۶۵۰ کرسی مجلس عوام بریتانیا کسب نمودند. بدین ترتیب محافظهکاران و حزب ملی اسکاتلند به ترتیب ۲۴ و ۵۰ کرسی بیشتر از انتخابات سال ۲۰۱۰ و احزاب کارگر و لیبرال دموکرات به ترتیب ۲۶ و ۴۷ کرسی کمتر از انتخابات ۲۰۱۰ کسب نمودند.
ضیاءمصباح
یادداشت حاضر نگاهی است به گوشهای از نظریات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شادروان مهندس عزتالله سحابی، چهره پاک سیاسی- اجتماعی که در تیرماه ٧۶ خطاب به رئیسجمهور منتخب نوشته است. به مناسبت چهارمین سالگرد درگذشت این انسان میهندوست، تحلیلها و پیشنهادهایی ارائه میشود که بهنظر نگارنده بهتر از هرگونه تعریف و تمجید یا ذکر خاطرهای در توصیف خصوصیات و آگاهیهای اوست. مقایسه دیدگاههای وی در ١٨سال قبل با شرایط امروز از هر نظر قابلتأمل است. شادروان سحابی در مقدمه خطاب به رئیسجمهور دوران اصلاحات مینویسد: درباره ضرورت و اهمیت عقلانیت، خود واقفید و نیازی به یادآوری نیست، اما در مورد تجربه، از آنجا که در سالهای اخیر گروههایی، تجربه اجتماعی و تاریخی را نفی کردهاند، ناگزیرم نکاتی را به استحضار برسانم:
در انتخابات کنونی ترکیه نقش حزب کُردها یعنی حزب دموکراتیک خلقها بسیار پررنگ شده است. شکست این حزب ادامه وضع موجود با اقتدار بیشتر آقای اردوغان و حزبش را به همراه دارد.